یکی مثل همه.یک نجات یافته از دریای روزمرگی ودنیا زدگی. قراراست اینجا حدیث نفس نگویم اگر هم گفتم حرف های من نیست .حرف های دختری است که تازه چندسال است معنی زنده بودن را درک کرده. دردهای من نگفتنی است... صاحبخانه من نیستم وشماهم خواننده نیستید. شما مهمان شهدایید. پس خوش آمدی ...
- بندگی...
- محصل مکتب شهدا
- وقت تنگ است.اینجا جای ماندن نیست. جزخدا نباید خواست ونباید شنید ونباید گفت. بهشت پراز سرگرمی است. دنیا تفریحگاه نیست... اینجا فقط باید کاشت... مردی در راه است.باید به او پیوست...
- عاشقم برهمه عالم که همه عالم از اوست خدا خدا خدا.ائمه.شهدا وهمه ی کسانی که مرا اندکی از این دنیا دنی جدا کنند ویادم بیاورند روزگار بهشتی وآسمانی بودنم. کاش پدرم نه سیب نمی خورد ونه فریب کاش روضه رضوان را اینقدر راحت نمی فروخت...